کد مطلب:313484 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:208

کنار علقمه
از محمد علامه، مداح مشهور تهرانی.



در كنار علقمه سروی ز پا افتاده است

یا گلی از گلشن آل عبا افتاده است



در زمین پر بلای نینوا با شور و آه

ناله ی جانسوز أدرك یا أخا افتاده است



شه سوار اسب شد با سر به میدان روی كرد

تا ببیند جسم عباسش كجا افتاده است



ناگهان از صدر زین افكند خود را بر زمین

دید بسم الله! ز قرآن جدا افتاده است



پاره ی قرآن ببوسید و پی اصلش دوید

مصحف ناطق كجا یا رب ز پا افتاده است؟!



تا كنار نهر علقم، بوی عباسش كشید

دید اندر خاك و خون قد رسا افتاده است



كرده در دریای خون ماه بنی هاشم افول

تشنه لب، سقا ز جور اشقیا افتاده است!





[ صفحه 267]





دست خود را بر كمر بگرفت و آهی بركشید

گفت پشت من ز هجرانت دو تا افتاده است



خیز و برپا كن لوا، آبی ببر در خیمه ها

از عطش بنگر چه شوری خیمه ها افتاده است



هر چه شه نالید، عباسش ز لب لب برنداشت

دید مرغ روح او سوی سما افتاده است



شه به سوی خیمه با پای پیاده رهسپار

در حرم شد؛ دید افغان و نوا افتاده است



گفت پس جسم برادر را برم اندر حرم

دید هر عضوی ز اعضایش جدا افتاده است



جمله می گفتند: سقا - ای پدر جان - دیر كرد

بر سر سقای ما بابا چه ها افتاده است؟



حال زینب را بگو (علامه) از شه چون شنید

دست عباس علمدارش جدا افتاده است